مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

نظر ارواح درمورد سوگواری بستگانشان

نظر ارواح درباره


واکنش بازماندگان در مرگ عزیزانشان


دفن

فرامرز ملاحسین طهرانی

بسیاری از ارواح از گریه و زاری بیش از حد ازسوی بستگانشان به هنگام رحلت آنها از دنیا، ناراضی و ناراحت می شوند. نظرات و صحبتهای آنها دراین مورد تقریبا با کمی اختلاف شبیه به هم است. آنها در پیامهایشان متفق القول می گویند که وقتی پس از مرگ مواجه با عزاداری و گریه های جانسوز عزیزانشان شده، دچار غم و اندوهی بزرگ می شدند.

  

ارواح معتقدند که اگرچه غمگساری بستگان متوفی نشانه علاقه و دلبستگی آنها به عزیزانشان می باشد، اما وقتی این عزا و ماتم از حد اعتدال خارج شده و منجر به آسیب های روحی و روانی برای آنها می شود، متوفی را بسیار ناراحت و دل نگران می سازد. ارواح می گویند به مردم بگویید که پس از مرگ عزیزانشان برای آنها از خداوند طلب آمرزش و دعا بخواهند و بجای گریه و زاری به امور خیرات و دستگیری از مستمندان به نیابت از شخص متوفی همت بگمارند.

یکی از ارواح اذعان داشته؛ در هنگامی که من متوجه شدم که آخرین لحظه های زندگی دنیایی من است، هرچه خواستم این مطلب را به اطرافیانم که دور و بر من نشسته اند، بگویم اما زبانم بند آمده بود و هوش و حواس درستی برای ارتباط با آنها برایم باقی نمانده بود و حتی نمی توانستم با ایما و اشاره این رویداد بزرگ و شگرف را به آنها بگویم. خیلی دوست داشتم در آن لحظه به آنها بگویم که این رویداد یعنی جان دادن و قبض روح و سفر به جهان غیب، برای آنها نیز تحقق خواهد یافت، پس فکر نکنید که فقط این من هستم که خواهم مرد. می خواستم به آنها بگویم که هر چه سریعتر به اعمال و کردار و افکار خویش سروسامانی بدهید تا مبادا مانند من در این لحظات ملکوتی حسرت گفتن حتی یک کلمه به دلتان بماند. اما می دیدم که برخی از اطرافیانم با نگرانی و بعضا با تعجب و بهت به وضعیت من خیره شده اند و پس از آنکه من کاملا از جسم مادی خارج شده و قبض روح شدم، آنها شروع به شیون و زاری کردند و هرکس به نوعی می خواست ناراحتی و ماتم خود را بزرگتر از سایرین نشان دهد. کاش آنها می دانستند که من هیچ احتیاجی به آه و ناله و شیون آنها ندارم و تنها چیزی که آرزویش را داشتم این بود که بخشی از کم کاریهای مرا در انفاق و کمک و دستگیری از مستمندان از ماترک اموالم جبران کنند. روحی دیگر نیز که در دنیا شخصی متعصب و مومنی بود، بیان میکرد که دوستم داشتم عزیزان و بازماندگانم بجای ماتم و زاری و حیف و میل بسیار برای برگزاری مراسم یابودم، بخشی از دارایی های مرا صرف اموری مربوط به انجام تکالیف دینی مانند نماز و روزه هایی که وی در آن کاهلی کرده و همچنین کمک به مستمندان و مستحقان نمایند.

ارواح بنابر همان بینش و جهان بینی که در دنیا داشته اند، برانگیخته می شوند، اما همگی اشان در یک چیز تقریبا متفق القولند و آن این است که از مشاهده عزاداری و گریه های بیش از حد عزیزانشان ناراحت شده و حتی این مسئله باعث عدم حضور ایشان در مجالس ترحیم و یادبودشان شده است.

یکی از ارواح می گوید: برعکس این موضوع هم صادق است. یعنی اینکه بعضی از ارواح از بی تفاوتی و عدم توجه بستگانشان برای آنها دلخور و ناراحت می شوند. ایشان می گوید من تمام عمر برای خانواده و عزیزانم زحمت کشیده و از استراحت و تفریح خودم گذشتم تا توانستم برای آنها زاد وتوشه ای جمع کرده و زندگی مرفه ای را فراهم آورم، اما افسوس که تا خودم خواستم در پیری از موهبت ثروتم استفاده نمایم، بیماری و درد و رنج باعث شد هرگز نتوانم از داشته هایم بهره مند گردم و به علت همان بیماری از دنیا رحلت کردم و اکنون فرزندانم با همان ثروت دارند زندگی راحتی را می گذرانند. البته این موضوع باعث دلخوری و ناراحتی من نیست بلکه آن چیزی که دل مرا شکسته است، عدم توجه و حتی یادکردی از پدرشان است، آنها فقط سه روز در مرگ من کارها و امور زندگی را تعطیل کردند و پس از آنها بدون هیچ معطلی زندگی عادی خود را از سر گرفتند و از حالات و ظواهر آنها اینطور برمی آمد که مرگ من کمترین خلل و اثری در زندگی آنها نداشته است و انگار که اصلا آنها پدری نداشته اند. من خوب می دیدم که پس از مرگم، فرزندانم عجله فراوانی در دفن من داشتند و در کمترین زمان ممکن این کار را انجام دادند و پس از مراسم ختم در سومین روز مرگم، به روند زندگی عادی خویش بازگشتند.

یکی دیگر از ارواح تاکید داشت که مردم، مردگانشان را حداقل 12 تا 20 ساعت در خانه نگهدارند و بر جنازه وی، نماز و دعا بخوانند و با وی درددل نموده و مراسم خداحافظی عاشقانه ای داشته باشند. نه آنها که مثلا غروب کسی قبض روح شود و همان شب وی را به سردخانه منتقل نمایند. این رفتار باعث دلخوری متوفی شده و این رفتار را بر عدم علاقه و مهر فرزند و اولادی برداشت می کنند.

یکی از دلایل دیگری که تاکید شده است تا شخص متوفی حداقل ساعاتی در خانه اش بماند و در دفن وی تعجیلی صورت نگیرد، امکان بازگشت و زنده شدن شخص است. حتما در بسیاری از اخبار خوانده یا شنیده اید که مرده ای چند ساعت پس از مرگ در سردخانه یا قبرستان زنده شده است، پس این امکان وجود دارد که ریسمانهای نقره ای که  از تنپوش به جسم مادی وصل است، مجددا به جسم بازگشته و وصل گردد، درحالیکه پزشک معتمد با معاینه دقیق، مرگ شخص را قبلا تایید کرده است. می بینید که حتی در این شرایط یعنی تایید پزشک، ممکن است که روح به جسم مادی بازگردد و مرگی صورت نگرفته باشد. فکرش را بکنید که اگر اینگونه مردگانی که قرار بوده بعدا مجددا زنده گردند با تعجیل دفن گردند، هنگامی که روح به جسم بازمی گردد، زنده به گور شده و جنایتی بزرگ صورت خواهد گرفت.

آری، ارواح معتقدند آشنایان اموات خیلی بهتر است که بجای شیوه و زاری و گریه های بی مورد به موارد زیر توجه داشته باشند تا روح عزیزانشان در آرامش بوده و از آنها خشنود گردد:

1- برای اموات خویش دعا و زیارت بخوانند و با آنها درست مانند زمانی که زنده بودند، دردودل نموده و با آنان خداحافظی عاشقانه ای داشته باشند.

2- به جای گریه و زاری، اولاد و بستگان نزدیک متوفی، نسبت به یکدیگر مهربانی و مودت پیشه کنند و بر سر مسائلی دنیایی ازجمله تقسیم ثروت و مال و اموال متوفی درگیر نشده و میانشان کدورتی رخ ندهد.

3- مراسم درخور شان متوفی آنچنان که عرف معمول جامعه است، برپا دارند، و دراین راه هرگز اصراف نکنند و تاحدودی روند طبیعی زندگی و کارشان را به بعد از پایان مراسمات ختم و یادبود متوفی موکول نمایند.

4- تعجیلی در دفن اموات خود  نداشته باشند و حداقل یک شب تا صبح و یا یک روز کامل را اجازه دهند تا اموات آنها در خانه بماند. زیرا این کار باعث می شود، اولا فرصت بیشتری برای وداع با متوفی برای عزیزانش فراهم گردد و ثانیا اگر قرار است بازگشتی صورت بگیرد یعنی ریسمانهای تنپوش مجددا به جسم وصل گردد، تعجیل در دفن باعث زنده بگوری شخص متوفی نگردد.

ارواح معتقدند، واکنش بستگانشان برای آنها هیچ نفع و سودی را به همراه ندارد، زیرا تنها دستمایه و سرمایه ارواح در جهانهای روحی اعمال آنها در دنیا بوده است و بس. اما از آنجا که ارواح پس از مرگ هنوز نسبت به عزیزانشان دلبستگی و علاقه دارند، اگر چنانچه آنها را در شرایطی غیرمعمول و بغرنج دراثر مرگ خود ببینند، دچار غم و اندوه می شوند، و ارواح خیلی دوست دارند که بستگانشان نسبت به مرگ آنها عکس العملی معقول و فکورانه و توام با یک علاقه قلبی و راستین را شاهد باشند نه یک واکنش صرفا احساسی که زندگی و حیات آنها را مختل نماید.

بهرحال نه تنها در عزاداری اموات بلکه در تمامی امور زندگی رعایت اعتدال و میانه روی، روشی معقول و پسندیده و منطقی است که رعایت آن باعث پیشرفت امور معنوی و دنیوی انسان شده و سعادت و نیکبختی را انشاالله به همراه خواهد داشت.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد