مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

در محضر خیام

بخشی دیگر از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


در محضر حکیم عمر خیام نیشابوری



Image result for ‫خیام‬‎


فرامرز ملاحسین تهرانی

وقت ملاقات شد، خنده کنان می روم

تن به چه کار آیدم، با دل و جان می روم

می روم و می روم، بی سروپا می روم

در حرم قدسی اش، رقص کنان می روم

قامت خشکیده ام در خس و خاشاک و خاک

بار دگر سبز شد، سرو چمان می روم

ریشه ام از فقر سوخت، بال و پرم باز شد

گوهر خود یافتم، همچو شهان می روم

ناله ام از خاکدان رفت به گوش فلک

از بغل خاکیان، نعره زنان می روم

نیست کسی یاورم، جز دل خوش باورم

بار زمین می نهم، جامه دران می روم

در دل دشت و کویر، در هوس گُلشنم

فصل بهارم شده، غنچه کنان می روم

رحمتِ «ناجی» روان گشته ز هفت آسمان

آمده ام قطره ای، آب روان می روم

 

در یکی از شبهای گرم تیرماه، حال خوشی به من دست داد. تصمیم گرفتم یک پیاده روی شبانه در خیابانهای نزدیک خانه ام داشته باشم. ساعت 10 شب بود و من قدم زنان راهی بیرون از منزل شدم. کوچه ها تقریبا خلوت شده بود و زن و مرد و کوچک و بزرگ همگی در خانه هایشان بودند. خانه هایی که هر کدام حکایتگر سرگذشتی از ارواحی بود که در کالبد جسمانی و بنابر ضرورت و جبر آفرینش چند صباحی به شکل قراردادی با نسبت خانوادگی در زیر یک سقف مشغول ادامه حیات تکاملی خویش بودند.

  ادامه مطلب ...

بی صورتی

بنام خدا


خاطرات مدیومها/ قسمت چهارم


بی صورتی



Image result for ‫نقاب‬‎


من از صورت خود گذشتم خدا

که از هرچه غیر از تو گردم جدا

غمی من ندارم به دل از بلا

به بی صورتی درد من شد دوا


این خاطره ازطرف خانمی با نام مستعار مرجان برایم ارسال شده بود که با کمی ویرایش به حضورتان تقدیم می کنم.

حدود دوازده سال پیش با مردی که دارای موقعیت مالی خوب و وجاهت مورد قبول برای یک دختر دم بختی چون من که همیشه آرزو داشتم با مردی که چنین شرایطی را داشته باشد یعنی هم ظاهر و تیپ عالی و هم دستش به دهانش برسد، پیوند زناشویی بستم. البته من نیز اگر تعریف از خودم نباشد ، دختری زیبارو و دارای خانواده ای با تمکن مالی مناسب بودم و همه این شرایط باعث شد تا چنین جوانی هم مرا بعنوان یک همسر ایده آل پذیرا باشد. اگر چه معیارهای من برای انتخاب همسر، معیارهایی ظاهری و مادی بود، و همسرم نیز مردی بود که شاید به خاطر ظاهر و قیافه ام مجذوب من شده بود، اما از همان ابتدای زندگی متوجه شدم که ایشان مردی خانواده دوست است، و مرا واقعا دوست دارد و همواره احترام مرا در خانه و بیرون از خانه و در نزد اقوام و دوستانم حفظ می کرد و من هم متقابلا علاوه بر علاقه قلبی که به او داشتم، نسبت به حفظ آداب خانه و همسرداری در دلم وی را تحسین می کردم. 

 

ادامه مطلب ...

وقت ملاقات شد

بخشی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


وقت ملاقات شد


Image result for ‫عمر خیام نیشابوری‬‎

فرامرز ملاحسین طهرانی

از روح حامی ام خواستم توضیح بیشتری درباره جهانی که در آن سکنی دارند بدهند. ایشان پاسخ دادند که؛ «همانگونه که خودت دیدی، من به عنوان یک روح آزاد و ساکن در یکی از بهترین طبقات بهشت، زندگی سعادتمندانه‌ای را سپری می‌کنم. در آن جهان روحی که من ساکنم، قوانین الهی به بهترین وجه اجرا شده وهیچ نقصان و کمبودی در سازمان اداری آن طبقه عظیم الهی مشاهده نمی‌گردد. ما حقیقتا مردمانی سعادتمند هستیم و حضورمان در نزد افرادی که ساکن طبقات تحتاتی و فیزیکی هستند، فقط به خاطر راهنمایی درجهت کمک به آنها در مسیر زندگی سخت و دشوارشان در این مرحله از حیات تکامل روحی است. ما در جهانهای نورانی خودمان هیچ نیازی به دلیل و برهان برای اثبات وجود خداوند قادر متعال نداریم. زیرا همه چیز از شوکت و عظمت پروردگار برای ما واضح و مبرهن است. هیچ ناخالصی و عوامل ناراحت‌کننده و بیماریزا در سرزمین‌های پاک بهشتی وجود ندارد. حتی خاک زیر پایمان هم مبرا از میکروب و ذرات آلوده است و همانگونه که خود مشاهده نمودی، خاک بهشت از ذرات ریز درخشنده‌ای تشکیل یافته که مثل زمرد می‌درخشد و از بس صیقلی و شفاف هستند، نور محیط را در خود منشور کرده و مجددا به فضای محیط بازمی‌گردانند که این باعث نورانیت صدچندان فضای بهشت می‌شود. حقیقت ذات مردمان بهشت برای یکدیگر مکشوف است و هیچ فکر و اندیشه باطلی در اذهان بهشتیان نقش نمی‌بندد. زیرا به مجرد شکل‌گیری اندیشه‌ای ناصواب، سایرین قادر به درک و فهم آن گردیده و بنابراین مردمان بهشت در هر حال و لحظه‌ای در حال مراقبه و تهذیب نفس بوده و به همین خاطر هرچه از زمان حضور ارواح در بهشت می‌گذرد، آنها به واسطه این مراقبه و تهذیب نفس، به جلای روح و روان بیشتر نائل می‌آیند.

خلاصه هرچه هست در اوج کمال و سلامت و عظمت و شکوه است و بهشتی که همگان از آن به نیکی یاد می‌کنند و در کتابهای مقدس شرح آن آمده است، تنها بخش کوچکی از محاسنی است که برای آن برشمرده‌اند.

  ادامه مطلب ...

رازهای آن سوی مرگ

رازهای آن سو ی مرگ


دولورس کنن


Image result for ‫دنیای مرگ‬‎


مباحثی  که شما اینجا شاهد آن هستید حاصل ارتباطی است که خانم دولورس کنن با ارواح متعالی برقرار کردند. 
من بدون آنکه نسبت به سوالات خانم کنن و جوابهای ارواح  پیشداوری و قضاوتی کرده باشم، شما را دعوت به مطالعه آن می نمایم.


سوال : دیدگاه الهی نسبت به انسانهای پلید در دنیای روحانی چیست ؟؟
پاسخ: خداوند که صاحب و مالک تمام کائنات . مخلوقات است ، صاحب دوستی ، سعادت ، خوشبختی و مهر و مودت است . او خدایی نیست که در او لفظ انتقام یا نفرت جای گیرد و تصور شود. خداوند بری از تمامی احساسات منفی است . او هیچ تمایلی ندارد که انسانی را به خاطر ارتکاب به گناهش مجازات نماید. در اساس و قانون وی جایی برای مجازات وجود ندارد. در دنیای خود اگر مشکلاتی دارید، ماحصل عذاب و غضب الهی نیست، بلکه نتیجه عملکردهای خودتان است . اگر آشفتگی و تشویشی می بینید ، باز نتیجه رفتار خودتان است .
سوال : برای ما انسانها همیشه درک این حقیقت دشوار می نماید که چرا و چگونه می توان با مشکلات و ناراحتیهای موجود در زندگیمان کنار آمد. تصورمان بر این هست که حتماً عمل خلافی انجام داده ایم که خداوند ما را تحت عذاب گذاشته است . از اینکه مشاهده می کنیم عده ای در کمال آسایش زندگی کرده و مشکلی ندارند و در عوض عده ای نیز با تمام تلاش و کوشش همیشه در رنج و عذاب هستند . این را می توانید توجیه کنید ؟
 
ادامه مطلب ...

پاسخ به سوالات / قسمت هشتم

پاسخ به سوالات

قسمت هشتم


12345

سوال اول از: ناشناس

از شما تقاضایی داشتم که اگر اجابت کنید و از آن نتیجه بگیرم تا زمان حیاتم در این دنیا دعاگوی شما خواهم بود. گرچه صحبت از زندگی شخصی ام برای من دردناک است اما از آنجا که در پاسخ به پرسش خانم سالومه گفته بودید "سوالی اگر دارید حتما پاسخ خواهم داد" تصمیم گرفتم مشکلم را با شما در میان بگذارم ولی قبل از آن می خواهم از یک طرف، از موافقت شما برای کمک به حل این مسئله اطمینان حاصل کنم و در وهله بعد بدانم که آیا شما می توانید درمورد وضعیت آتی یک مورد بغرنج و راه حل قطعی آن در زندگی یک شخص از ارواح پرسش کرده و کمک بگیرید. ضمناً، لطفاً از انتشار علنی این نامه و احیاناً نامه های دیگر در سایت جلوگیری کنید تا ملعبه ای نباشد در دست نااهلان.

  ادامه مطلب ...

در معیت رسولان مرگ

بخشی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


در معیت رسولان مرگ



Image result for ‫فرشتگان مرگ‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی

باز هم احساسی شبیه به کشش به سمت عقب و دور شدن از آگاهی محیطی به من دست داد و متوجه شدم که انگار در محیطی به وسعت بزرگترین دشت و صحرای خلقت، یکه و تنها درحال گذر هستم. اما صداهای فراوانی که پیرامونم بود نشانه ای از حضور هزاران و شاید صدهاهزار روحی بود که در حال گذر از این منطقه اثیری یا ذهنی بودند. همینکه به فکر روح همراه خویش افتادم، ایشان را در  کنار خود دیدم. با حضور ایشان دیگر خودم را در فضای بیکران کائنات  و طبقات روح تنها نمی دیدم. ایشان تکیه گاهی مطمئن برای من بود. دوشادوش یکدیگر در فضای نیمه تاریک و نیمه روشن آن جهان یا طبقه ای که هیچ چیزی در آن دیده نمی شد و همه جا را خلائی به وسعت تمامی هستی پر کرده بود، پرواز کرده  و در خیال و تصورات خویش، خود را قادر به خلق صحنه ها و پدیده هایی می دیدیم که فعلا لزومی برای عملی کردن آنها نبود. زیرا همین حال و همین پرواز برایمان الهام بخش و نیروزا بود.

  ادامه مطلب ...

تشنگی یک روح/خاطرات مدیومها(1)

بنام خدا

خاطرات مدیومها (1)


تشنگی یک روح


Image result for ‫آب‬‎

فرامرز ملاحسین تهرانی


تصمیم دارم به مرور، خاطرات جالبی را که برخی از مدیومها و خوانندگان عزیز برایم ارسال می کنند را تحت عنوان خاطرات مدیومها انتشار دهم. البته اگر مدیومی خواستار عدم درج نامش باشد ما نیز نام ایشان را درج نخواهیم کرد. پس منتظر ارسال خاطرات شما عزیزان هستیم.

در میان پیامهایی که مدتی قبل برایم ارسال شده بود یکی از پیامها اختصاص به خانمی داشت که ادعا میکرد یک مدیوم شنوا است. (یعنی این که گهگاه صداهایی از عالم غیب و ازجمله ارواح را می شنود) ایشان برایم نوشته بود که مدتی است قبل از آنکه به خواب کامل برود (حالتی شبیه خواب و بیداری) صدای کودکی خردسال را می شنود که پیوسته تقاضای آب می کند و مدام میگوید «مادر من تشنه ام». ایشان در ادامه نوشته بودند که من خیلی کنجکاو شدم که بدانم این کودک کیست و اصلا این صداها واقعیت دارد یا آنکه محصول فکر و خیالات وی است.  وی ادامه داده که: تا آنکه در یک بعدازظهری که من قصد داشتم کمی استراحت کنم باز هم صدای این کودک را مثلا از فاصله سه چهار متری شنیدم که تقاضای آب می کرد. این خانم از من پرسیده بود که آیا می توانم منشا این صدا را پیدا کنم.

  ادامه مطلب ...

دوستان ما در منزلگاه آسمانی

بخش کوتاهی از کتاب الکترونیکی «خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی»


دوستان ما در منزلگاه آسمانی


فرامرز ملاحسین تهرانی


خاطرات


من گویی که می شنیدم و نمی شنیدم و بهتر است بگویم که آگاه از جریان سیال انرژی ای بودم که از من و روح های اطراف من تا هرکجای این آفرینشی که انتها نداشت در پیوند و اتحاد برای رسیدن به مرزهای کامروایی و خوشبختی دارای یک مسیر و هدف مشترک بودیم. پس از این سیاحت بهجت بخش به سرعت به عقب کشیده شدم و خودم را بار دیگر در قصر باشکوه آن بانوی سعادتمند یعنی خواهر روح همراهم دیدم. منتها دراین مرحله از حضور، کالبدی کاملا نورانی اما نامرئی داشتم و گویی که دیگر روح همراه  و خواهرش مرا در میان جمع خود نمی دیدند و من فقط آگاه از ماجراهایی بودم که در آن محیط می گذشت. آنها از روی کرسی که بر آن جلوس کرده بودند، برخاستند و به سوی بخش راست سالن رفته و وارد تراس بزرگی شدند که مشرف به دشتی وسیع و پوشیده شده از گلهای صحرایی بود. تا هرکجای چپ و راست این صحرای بزرگ را که می نگریستی فرشی پهناور از گلهای رنگارنگ میدیدی که با هر نسیمی که می وزید، عطر خوشایند و مست کننده ای از صحرا را به فضای پیرامون خود پخش می کرد که لطافت و طراوت این موج عظیم و معطر وصف ناپذیر بود. هوا نه روشن بود و نه تاریک. بلکه شبیه به یک غروب دلپذیر رویایی بود که گهگاه ریزش نرم باران اثیری بر طراوت آن می افزود. قدری که غروب آسمان زیبای بهشتی تیره تر شد نقطه های نورانی و شناوری را در فضای آن دشت می دیدیم که تا ارتفاع بالکن و تراسی که ما نشسته بودیم بالا می آمدند و گهگاه در هیبت یک روح ظاهر و ناگهان غیب می شدند. در این لحظه متوجه شدم که گویی آن دو روح بزرگوار یعنی روح همراهم و خواهرش مرا می بینند. پس من نیز در کنار آنان بر روی یک مبل راحتی نشستم و با تعارف آنها از میوه هایی که بر روی سکویی از جنس بهترین سنگها و جواهرات درمقابلمان بود، بهره مند گشتم.

  ادامه مطلب ...

پاسخ به سوالات / قسمت هشتم

پاسخ به سوالات


Image result for ‫پاسخ به سوالات‬‎

قسمت هشتم

سوال اول از خانم فرزانه

با سلام. درمورد رفتن به قبرستان ....جدیدا صوتی شنیدم از استاد الهی قمشه ای..که نیازی نیست سر مزار بروید.من توجیه شدم. ولی مادرم مدام میگه بریم پنج شنبه ها...واقعا رفتن ما بر سر قبور مفید است یا خواندن قران و دادن خیرات کفایت میکند؟!چون واقعا بعضی مواقع ....فرصت نیست که به قبرستان برویم.از طرفی مادرم میگه بهزاد ناراحت میشه ما نریم این هفته ......منم مجبور میشم برم ....دوست دارم راهنمایی بفرمایید....وتشکر و سپاس ویژه که با حوصله جواب سوالات ما را میدهید.

پاسخ: اگرچه روح عزیزانمان پس از مرگ به جهانهای روحی رحلت می کنند اما کالبد جسمانی آنان در مزارشان می تواند الهام بخش کسانی باشد که برای دقایق و ساعاتی قصد چشم پوشی از زخارف و دغدغه های دنیایی را داشته و متوجه عوالم معنا و روح گردند. بعضی اشخاص در اماکنی مثل قبرستان یا امامزاده ها، قادر به تمرکز بهتر فکر و تمدد اعصاب هستندد و این بهترین فرصتی است که می باید در اختیار آنان قرار داد. بله حضور چنین اشخاصی که اعتقاد و ایمان به فضای روحانی قبرستان ها و امامزاده ها را دارند، برایشان واقعا مفید بوده و باید اجازه داد تا آنان در این مکانها که راحتتر می توانند با روح عزیزانشان در ارتباط بوده و با آنها تماس داشته باشند، حضور یابند. اما شما بنابر اعتقاد و آگاهی تان هرجا که مایلید و راحت تر هستید می توانید با عزیزانتان ارتباط برقرار کنید. درواقع آنها همه جا هستند هم در خانه و هم بر سر مزار خویش. هرکجا که ذهنی درگیر احساس ارتباط با ارواح باشد، روح نیز همانجا حاضر خواهد بود.


  ادامه مطلب ...