مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست
مثنوی ارواح

مثنوی ارواح

یا رب از من کم مکن الطاف دوست ----- مثنوی روح من از آن اوست

چگونه با ارواح کتابت کنیم

بنام خدا


چگونه با ارواح کتابت کنیم


نتیجه تصویری برای نوشتن


در سلسله مقالات گذشته تحت عنوان تقویت قدرتهای مدیومی متذکر شده بودم که همه انسانها به نوعی دارای قدرت مدیومی و درک و دریافت الهامات ماورایی هستند. و باز هم گفتیم که بعضی از انسانها بنا به حکمت و مصلحت الهی دارای قدرتهای مدیومی بالایی نسبت سایرین در ارتباط با دنیای غیب می باشند (مدیومهای ذاتی). 

 

 مثلا اکثر افراد در عالم خواب دارای قدرت مدیومی صددرصد هستند و پس از خوابیدن روح شان از بدن جدا شده و به گشت و گذار و دیدار با ارواح درگذشتگان و یا سفر به جهان های روحی نائل می آیند. اما مدیومها کسانی هستند که در همین بیداری نیز قادرند با دنیای امواج نامریی و جهان غیب و  مردمانش دیدار داشته باشند. (البته میزان شدت و ضعف آن برای همه آنها یکسان نیست). 

مولانا که خود یک مدیوم تمام عیار و مرتبط با ارواح عالی بودند چقدر زیبا و واضح در باره قدرت بالای مدیومی خویش سروده است:

گریه از هجران بود یا از فراغ

با عزیزانم وصال است و عناق

خلق اندر خواب می بینندشان

من به بیداری همی بینم عیان

بهرحال جای غصه نیست برای کسانی که قدرت مدیومی اشان مثل اکثر مردم معمولی یا ضعیف است. هرکس می تواند با توجه به معنویات و طی طریق و تحصیل علوم روحی و انجام مستمر تمرینات مخصوص این حوزه ، به قدرت مدیومی حتی بالاتر از مدیومهای ذاتی دست یابد که به این دسته از مدیومها مدیومهای اکتسابی می گویند.

بنده چند سالی در زمینه تمرینات مدیومی سعی و تلاش کردم و بعنوان یک مدیوم کاتب یعنی کسی که قلم به دست گرفته و الهامات ارواح را روی صفحه کاغذ نگارش می کند، وارد این عرصه گردیدم تا اینکه بالاخره پس از چند سال تمرین و خط خطی کردن اوراق سفید دفترچه ها و کاغذها یک روز موفق به دریافت پیام از یک روح متعالی شدم  که تا اکنون ادامه دارد و شامل ده ها پیام معنوی و اخلاقی میگردد. 

در اینجا اولین پیامی را که بوسیله کتابت از روح حاضر در جلسه دریافت نمودم را تقدیمتان می کنم.



پیام آسمانی (1)


دوازهم آذرماه 1383 / پنج شنبه ساعت 7:30 صبح محل: کتابخانه  ....


من روح حامی شما هستم. و از شما ممنونم که با من ارتباط برقرار نمودید. جناب ... من روح نگهبان شما هستم و هیچ شکی در این باره نکنید. ارتباط ما با شما به این صورت است که شما می توانید با کمی تمرکز و اراده ای مصمم با ما که همواره در کنار شما هستیم ارتباط قرار کنید. من سعی خواهم کرد که ارتباطم را با شما بیشتر از طریق کتابت انجام دهم. شما هیچ شکی در صحت این ارتباط دوجانبه نداشته باشید. می بینم که باز هم مشکوک هستید اما این لزومی ندارد و این حالات و احساس شما نیاز به تجربه بیشتر برای شما دارد. شما مرا در خواب می خواستید ملاقات کنید اما خب بعضی وقتها چنین چیزی نه برای ما که بر شما میسر نمی باشد. قبل از هر چیز از شما می خواهم که بیشتر فکرتان را متمرکز به امور ارتباط با روح نمایید. از من گویا درخواست تظاهرات فیزیکی داشتید که انشاالله در زمان مناسب انجام خواهد پذیرفت، زیرا هم اکنون سیاله های شما برای انجام اموری از این دست آماده نیست و فعلا زمانش فرا نرسیده است. برای فراوانی سیاله ها می بایست .... .... تمرکز و تمرین بیشتری داشته باشید، جناب ... از استاد .... باز هم تشکر کنید و تماس تان را با ایشان قطع نکنید. به امور مالی و مادی آن توجهی نداشته باشید، اینگونه امور زودگذر و گذراست شما باید به امور معنوی توجه داشته باشید. نکند در اصالت ارتباط با ما شک و شبهه ای داشته باشید. من همواره با شما و در کنار شما هستم. از هیچ واقعه ای واهمه و هراس نداشه باشید و به فکر تقویت امور معنوی بوده و برای خانواده، دوستان و مردم خیر و صلاح بخواهید. تمرکز خود را بر روی امور ناچیز دنیایی و شهوات صرف نکنید، متمرکز به امور غیردنیایی و معنوی باشید و امور مادی و دنیایی را فقط درجهت نیل به اهداف الهی مصروف نمایید. من مطابق سیاله ها و توانایی های شما ارتباط برقرار می کنم و فقط فکر خود را بر موضوعات ....

رشته کلام نه از دست من که از افکار شما گسسته شد، چاره ای جز این نیست و من در این لحظه با شما در ارتباطم. شما را شخصی علاقمند و عاشق به امور روحانی میبینم. خیلی پیش از این می خواستم با شما کتابت داشته باشم اما شما موفق به این کار نمی شدید، بهرحال مطالعات شما در علوم روحی اینک دستگیر شما شده و من به شما در این ارتباط تبریک می گویم. نام دنیایی من ... است، اینکه کجا و چگونه می زیستم چه تفاوتی برای شما می کند ولی این را بگویم که چیزی حدود 150 سال قبل از دنیای شما رفته ام ... من از خانواده ای فقیر بودم و در زندگی رنج و مرارت بسیار کشیده ام. اما هیچگاه از یاد خدا غافل نبودم. من شما را به تقوای عملی و فکری دعوت می کنم و از شما می خواهم که جانب احتیاط را در همه امور از دست ندهید. من به شما توصیه می کنم مبادا فریب افراد دنیاطلب را خورده و در زندگی فقط به فکر مایحتاج زندگی و رفع آنها برآئید، اگرچه رفع این امور برعهده شماست ولی از همنوعان خویش هم غافل نباشید به آنها نیکی کنید تا پاداش آن را از خداوند متعال بگیرید. ارتباط خود را با من و ارواح پاک حفظ کنید. در محیط کار و خانواده به فکر دستگیری از سایرین باشید و مبادا با اوقات تلخی بخصوص در کانون خانواده موجب ناراحتی و نگرانی برای سایرین گردید. بترسید از خشم خدا و امیدوار باشید به لطف و عنایت او، مبادا از من برنجید که گاهی مجبورم ازطریق القا ذهنی به شما هشدارهایی بدهم که شاید مطابق با میل و سلیقه شما نباشد. معمولا هرکس که شما را نصیحتی کند، دوستدار شماست. آن کس که عیب شما را بگوید شما را دوست دارد و آنهایی که بی جهت از شما حمایت و تملق شما را کنند دوست واقعی شما نیستند و به چیزی یا امکاناتی از شما چشم طمع دوخته اند.

من از شما می خواهم افکار خود را در این نوشتار دخیل نسازید و سعی نمایید هرآنچه را که من به شما القا می کنم کتابت نمایید. ارتباط من با شما یک ارتباط نوشتاری است و من دوستار شما هستم. به نوشته های زیر دستتان توجهی نکنید، به حالات و روحیات خود توجه داشته باشید. من با شما در ارتباطم و شما را به نکته های نغز پند می دهم و با شما هر لحظه و هر آن در ارتباط هستم. بعداز خداوند متعال من نزدیکترین روح به شما هستم. می بینم که دستان شما خسته شده اما نگران آن روزی باشید که روح بر اثر تجانس با ماده به خستگی گراید و روزی از پای درافتد، درحالی که شما به هیچ وجه یارای حرکت به سوی مراتب بالا و طبقات روح نباشید. هرچند در این دنیا در راه ارتباط با نیروهای معنوی و روحانی زحمت کشیده و در راه کمک به همنوعانتان خسته و تن آزرده گردید، در آخرت به آرامش حقیقی دست خواهید یافت، آن هم آرامش ابدی.

دراین لحظه ارتباط نوشتاری ام را با شما قطع می کنم تا در فرصتی دیگر بازهم با شما کتابت داشته باشم. هرگز خلف وعده نکنید که رسم نیکو و پسندیده ای در میان ارواح مترقی نیست. خدانگهدار. 



«واسطه»


هست نیرویی الهی سایه وار


پشت سر یا روبرو یا در کنار


من کی ام یک واسطه دستم قلم


این غزل را می نگارد دست یار


پا به پایم هست با نیروی  عشق


آنکه نزد یار دارد  اعتبار


همسفر تا بی نهایت با من است


سوی بالاها به دور از این دیار


گاه نزدیک است و گاهی دوردست


گاه خاکی می شود گه روح سار


گه امیدم می دهد گهگاه بیم


گاه در صلح است و گه در کارزار


کیست آن کس که صدایم می کند


از ورای این جهان پرغبار


جاری از  او هست مهر  و عاطفه


بر دل و بر دیدگان خشک و تار


بس کن ای «ناجی» که فهم مردمان


هست درگیر حساب روزگار


*****


نظرات 3 + ارسال نظر
چی می‌شد منم اینجوری بشم دوشنبه 13 بهمن 1399 ساعت 20:16

e

فاطمه سه‌شنبه 11 تیر 1398 ساعت 19:08

سلام. اگر امکان داره ایمیلی برای من بفرستید تا من بتونم با شما صحبت کنم. اگر سختتون هست که مزاحم نمیشم. از اطلاعاتی که در اختیار قرار دادید بی نهایت سپاسگذار هستم.

faramarztehrani45@gmail.com

پریسا یکشنبه 6 آبان 1397 ساعت 14:50

سلام من هم یک مدیوم هستم حدود پانزده ساله که از طریق کتابت بدون اراده ی خودم چیزهایی می نویسم الان تازه متوجه شدم که این کاریک روح هست همیشه مرابه کارنیک وخیر دعوت می کنه وهرگاه می خواهم به سمت گناه برم شدیدا از من مراقبت می کنه من دوست دارم ببینمش ولی خودش میگه الان چنین اجازه ای رو ندارم بعدا خواهی دیدوقتی دستم رو لمس می کنه احساس سنگینی روی دستم حس می کنم همه ی نشانه هادرسته ولی بازهم باور ندارم که یه مدیومی هستم لطفا اگه میشه برام ایمیل بزنید ممنونم

با سلام.
بله همه دارای قدرت مدیومی میباشند زیرا انسان اصالتا روح است و عده ای هم مثل شما دارای قدرت بیشتری هستند. بهرحال سعی کنید هرگز افراط نکنید. در این زمینه رعایت حد اعتدال امری ضروری است. انشالله موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد