خاطرات مدیومها
زنده به گور
خاطره ای از خانم زهرا.ص
من از کودکی قادر بودم برخی از پدیده ها و چیزهایی را که دیگران قادر به دیدنشان نبودند را ببینم. مثلا به وضوح می توانستم رشته های نورانی که از اندام و بدن انسانها به بیرون از بدنشان کشیده شده را مشاهده کنم که برایم بسیار جالب بود. البته تاکنون این نیرو و یا بهتر است بگویم قدرت مدیومی در من حفظ شده است اما خب تا اندازه ای به خاطر مشغله های ذهنی و درگیری با حوادث زندگی که باعث عدم تمرکز من به این استعداد و توانایی ذاتی ام می شود، به ضعف گراییده است اما هر موقع که به این موضوع یعنی جلای بینایی خودم تمرکز می کنم باز هم می توانم شاهد پدیده هایی از این دست باشم. مثلا وقتی به صورت غیرشفاف و غیرمستقیم به یک انسان و یا حتی عنصری بی جان نگاه می کنم شعاع نورانی را به دور آنهاست را می بینم که برای انسان و حیوانات دارای پرتو و حرکت است و برای اجسام بی جان ثابت و ساکن می باشد.
ادامه مطلب ...خاطرات مدیومها
نگارش فیلمنامه به کمک روح حامی
فرامرز ملاحسین طهرانی
چند سال قبل، هر از چند گاهی به صورت نیمه حرفه ای در صفحه سینمایی یکی از روزنامه های کثیرالانتشار نقد فیلم می نوشتم. در کنار این موضوع به فعالیت و مطالعه در زمینه علوم روحی و کتابت هم اشتغال داشتم. یادم هست در آن دوران خبرهای مربوط به کینه جویی و جنایاتی که از سوی عشاق دروغینی که جواب رد از طرف مقابل خویش می شنیدند به شکل اسیدپاشی در اخبار و جراید انتشار می یافت که موجب تاسف و تاثر شدید خوانندگان می شد.
در همین دوران بود که در یکی از کتابت های هفتگی خود با روح حامی خویش پیامی در همین مورد دریافت کردم که باعث تعجبم شد. آن روح بزرگوار به من فرمود چرا فیلمنامه ای درمورد موضوع «اسیدپاشی» نمی نویسی. من هم در پاسخ به ایشان گفتم که من اصلا فیلمنامه نویسی و فن آن را نمی دانم. ایشان فرمودند «تو نیت و قصد نوشتن کن،ما به تو کمک می کنیم.» من با خوشحالی قلم به دست گرفتم اما ایشان پیام دادند: «امروز نه، از دو روز آینده شروع به نوشتن فیلمنامه «بی صورتی» بکن». جالب اینجا بود که آن روح بزرگوار حتی نام فیلمنامه را هم که «بی صورتی» بود انتخاب کرده بودند. پس من طبق فرموده ایشان دو روز بعد در ساعتی معین قلم به دست گرفتم و ناگهان تمام فیلمنامه از شروع تا انتهایش در ذهن من حک شد. به طوری که تمام موضوع و قصه فیلمنامه برای من فاش شد و من به سرعت شروع به نوشتن کردم و بعد از دو سه هفته فیلمنامه را به انتها رساندم.
ادامه مطلب ...بخشی کوتاه از کتاب «رحلت ارواح» یا خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی
رحلت ارواح
فرامرز ملاحسین طهرانی
در یکی از صبحگاهان که عازم محل کارم بودم، طبق عادتی که داشتم مسافت زیادی را از خانه تا مترو پیاده طی کردم. در گذر از یکی از محله های سر راه، صدای شیون و گریه زنان و مردان به گوشم رسید. دیدم که مقابل یک خانه ای جمعیت سیاهپوش زیادی جمع شده و آمبولانسی هم سر کوچه پارک است. فهمیدم احتمالا قرار است جنازه ای تشییع شود. ایستادم و از یکی از نوجوانان محله که کناری ایستاده بود پرسیدم چه کسی قرار است تشییع شود. او گفت دختر جوانی به علت بیماری مرده است، و الان وی را از بیمارستان آوردند تا از مقابل منزلش تشییع کنند.
جلوتر رفتم، ولی شدت ماتم و عزای خانواده و بستگان آن دختر به قدری بود که باعث تاثرم میشد. درمیان جمعیت دختری با پوشش لباس بیمارستانی و روسری، سعی داشت خانمی که بیشتر از سایرین بی تابی میکرد و گویی که مادر متوفیه بود را آرام کند و هنگامیکه دید سعی و تلاش وی بی فایده است، به نزد تک تک دختران و زنانی که گویا بستگان نزدیکش بودند، رفت و به آنها چیزهایی میگفت ولی آنها توجهی به او نمیکردند درنهایت کناری ایستاد و با سیمایی غمزده شاهد هیاهوی جمعیت شد. او را نگاه کردم قدری چهره و حالاتش با سایرین فرق داشت. به شدت رنگش پریده و مهتابی بود و مردمک چشمش به سفیدی میزد و انگار سیاهی چشمانش رنگ به رنگ میشد وقتی خوب نگاهش کردم، ردی از امواج لطیف اثیری رشته مانند شبیه تارهای ظریف ابریشم پوست دستها و صورتش را تشکیل میداد، به دقت نگاهش میکردم که او متوجه نگاه من شد و به طرفم آمد منتها نه قدم زنان بلکه بصورت لیز خوردن به طرفم میآمد و من تازه فهمیدم که این دختر یک روح است. او به من رسید و به من گفت آیا شما مرا میبینید. گفتم بله شما را میبینم آیا شما همان روحی هستید که قرار است هم اکنون تشییع شود؟ آن دختر با حالتی غمبار جواب داد: اول شما به من بگویید که آیا من مرده ام و اگر مرده ام چرا شما مرا میبینید و اگر زنده ام چرا دیگران مرا نمیبینند. من در جواب گفتم درست است شما هم اکنون یک روح رها و آزاد از قید و بند جسمانی هستید، اما من اعتقاد به مردن شما ندارم بلکه شما مثل سایرین زنده اید ولی خب، دیگر از آن جسم ثقیل و مادی بی نیاز شده اید و از این زمان به بعد تابع قوانین عالم ارواح خواهید بود.
آن دختر با تعجب پرسید: عالم ارواح. پس واقعا من مرده ام؟ و این جمله را باز هم تکرار کرد.
ادامه مطلب ...پاسخ به سوالات علوم روحی
قسمت بیست و چهارم
فرامرز ملاحسین طهرانی
سوال - خانم آرام
یکی از دوستان بنده اذعان می کنند که زمانی که مادر شان در حالت احتضار مرگ بوده اند دو نفر از عالم غیب وارد اتاق شده و روی سر محتضر که همان مادر دوست بنده می باشد رفته اند و دوستم میگفت نمی داند به چه طریقی جان مادرش را از تنش خارج کرده اند و بعد از اتاق رفته و غیب شده اند. استاد آیا ایشان یک مدیوم هستند یا اینکه این یک توهم بوده که دیده اند. در ضمن آیا می شود لطفا مطالب بیشتری از کتاب خاطرات یک روح ... و مطالب ارسالی مدیوم در وبلاگ قرار دهید ممنون و سپاسگزارم.
پاسخ: همه انسانها از آنجا که صاحب روح الهی هستند پس دارای قدرت مدیومی نیز میباشند منتهی با درجات مختلف.
درمورد
کتاب خاطرات روح باید به عرض برسانم که چون این کتاب را بصورت الکترونیکی
برای فروش گذاشته ام نمیشود تمام آن را در وبلاگ نشر دهم اما تا آنجایی که
ممکن باشد حتما خواسته شما را اجابت خواهم کرد.
بنام روح اعظم کائنات
مبحث روح شناسی
امواج اثیری
فرامرز ملاحسین طهرانی
تمامی فضای پیرامونی ما از یک قدمی ما تا میلیارد کیلومتر و حتی میلیونها سال نوری دورتر از مکانی که قرار داریم در سیطره امواج الهی و جزئی از عوالم روحی است. درواقع این دنیای فیزیکی تنها بخش کوچکی از عالم ارواح را در اشغال خود دارد. به تبع این گستردگی فضا و عوالم آشکار و پنهان اعم از دنیاهای فیزیکی و غیرفیزیکی، موجودات غیرارگانیک بی شماری در پیرامون ما به سر می برند که به واسطه نوع فرکانس موجی شان از درک حضور آنان عاجزیم و حتی احساس حضور آنها برای ما سخت و غیرقابل درک می باشد. ارواح مجرد تنها بخشی از این موجودات نامرئی و غیرارگانیک را تشکیل می دهند و موجودات پنهانی بی شماری جزءآن دسته از امواجی هستند که گاها به طور نامحسوس بر عقل و احساس ما تاثیر گذاشته و حتی بر برخی از افراد که دارای احساسات مدیومی قوی تری نسبت به سایرین می باشند، اثربخشی حیاتی ایفا می نمایند.
ادامه مطلب ...خاطرات مدیومها
نشان به آن نشان که ...
فرامرز ملاحسین طهرانی
هفته قبل خاطره ای از یکی از خوانندگان محترم به دستم رسید که تصمیم گرفتم آن را برای علاقمندان به علوم روحی انتشار دهم. متن این نامه را که از طرف خانم ف.ش ارسال گردیده است را با هم می خوانیم. البته نام هایی که در این خاطره می خوانید بخاطر حفظ حقوق معنوی مستعار است.
***
من دختری 24 ساله هستم که وقتی دو سالم بود پدر عزیزم را بر اثر سانحه ای از دست دادم. من به جز سایه و هاله ای محو از خاطرات گذشته های بسیار دور، چیز دیگری از پدرم به یاد ندارم، اما عکس او را بر روی دیوار اتاقم نصب کرده و روزی نیست که با نگاه کردن به آن عکس آه نکشم. پدر زیبایی که در اوج جوانی، من و مادرم را ترک کرد و به دیدار معبود خویش شتافت. پدرم در هنگام رحلت از دنیای مادی 27 ساله و بسیار جوان بود. مادرم می گوید که او و پدرم سه سال قبل از اینکه از دنیا برود با هم ازدواج کرده و همدیگر را عاشقانه دوست می داشتند. همیشه مادرم از تکیه کلام پدرم که عادتش بود می گفت «نشون به اون نشون که ...» یاد می کرد. مثلا وقتی پدرم می خواست حرف خودش را به کرسی بنشاند می گفت؛ نشون به او نشون که مثلا فلان کار رو کردم یا آن روز فلان اتفاقی افتاد. و این تکیه کلام پدر هنوز بعد از این همه سال که از مرگ او می گذشت جزئی از تکیه کلام مادرم بوده و هست.
ادامه مطلب ...پاسخ به سوالات
قسمت بیست و سوم
فرامرز ملاحسین طهرانی
سوال از آقای ف.ن
آیا با شرکت در کلاسهای علوم روحی و کلاسهای انرژی درمانی در پایان دوره ها، یک هنرجو میتواند با ارواح تماس بگیرد و یا اشخاص را انرژی درمانی کند.
پاسخ: ما تعلیمات خود را می دهیم این دیگر بستگی به تلاش خود هنرجویان دارد تا در این زمینه ها موفق باشند یا نه.
سوال از خانم مریم . ش
من خیلی تمایل به ثبت نام در کلاسهای خصوصی شما را دارم اما از روح می ترسم. چگونه بر این ترسم غلبه کنم.
پاسخ: اصلا قرار نیست در این کلاسها روحی ظاهر شود. درسها تئوری است و یک سری تکنیکهای ارتباط به هنرجو تعلیم داده می شود تا خودش بعد از پایان دوره ها، بنابر استعداد مدیومی که بواسطه تعلیمات ما در ایشان تقویت خواهد شد، اقدام به ارتباط با ارواح و یا تقویت ضمیر ناخودآگاه خویش نماید.
سوال از خانم ب.ذوقی
آیا میتوانم همزمان با شرکت در کلاسهای علوم روحی در کلاسهای آموزش انرژی درمانی هم ثبت نام کنم.
پاسخ: بله ایرادی ندارد.
چگونگی تشکیل جلسات تماس های تجسدی
استاد حسن رهبرزاده
چگونگی تشکیل جلسات تماسهای تجسدی
اطاقک سیاه صفحات منیره
در جلسات تماس با ارواح چنانچه تمام شرایط جهت تماس گرفتن مساعد باشد و ارواح نیز تمایل به انجام تماس با افراد جلسه را داشته باشند آنوقت ارتباط روحی برقرار میگردد، درغیر این صورت هرگز نمیشود با روح خاصی تماس برقرار کرد. برای تشکیل جلسات تماسهای روحی باید به نکات زیر توجه شود.
1- انتخاب افراد جلسه توسط هادی باید صحیح باشد یعنی افرادی انتخاب شوند که معتقد به قدرت پروردگار و قدرتهای روحی بوده و دارای شناخت معنوی باشند تا در جلسات بتوانند امواج مثبت بوجود آورند.
2-
ادامه مطلب ...خاطرات مدیوم ها/قسمت سیزدهم
چشم های بینای من
فرامرز ملاحسین طهرانی
خاطره ای که در ذیل می آید مربوط به آقای ص.ش است که بیانگر استعداد ذاتی ایشان در رویت ارواح می باشد که با کمی جرح و تعدیل تقدیم می گردد.
از کودکی رویت اشباح و ارواح برایم امری عادی و معمولی بود. زیرا من یک مدیوم ذاتی هستم که بواسطه این قدرت خدادادی دیگر هیچ ترسی از دیدن روح در محیط پیرامونی خویش ندارم. از سنین پنج سالگی سایه ها و به طور وضوح اشخاصی با هیکل و هیبت لطیف موج گونه را در دور و اطراف خودم می دیدم و با آنها بازی می کردم و هر چه بزرگتر می شدم نسبت به این پدیده هایی که از دید اکثر مردم پنهان و غیب می نمود، بیشتر انس و الفت می گرفتم.
ادامه مطلب ...قوانین دو عالم روح و ماده
فرامرز ملاحسین طهرانی
بدیهی است که قوانین علوم گوناگون و دانش های بشری در دو عالم روح و ماده با هم تفاوتهای فراوان و زیادی دارند. زیرا در عالم ماده و سیارات فیزیکی ارواح در کالبد اثیری و مادی مجبور به حیات موقت در حیطه ابزار و وسایل مادی که جسم مادی نیز یکی از آن اسباب و وسایل است می باشد. معمولا قوانین اجتماعی، دینی، مدنی و قوانین حاکم بر علوم گوناگون تا آنجا که مورد شناخت و کشف انسان قرار گرفته است فقط در حوزه محیط و فضای سیاره ای کاربرد دارد و به محض عروج روح از سیارات فیزیکی به عالم ارواح تبعیت و فرمانبرداری از قوانین عالم ماده از گردن وی ساقط خواهد شد. زیرا روح به محض ورود به عالم ارواح با قوانینی جامع تر و کامل تر که منبعث از قوانین و احکام ناب الهی است و کاملا با شرایط تکامل روحی وی سازگار می باشد، آشنا گشته و برای همیشه تابع آن قوانین الهی می گردد.
ادامه مطلب ...