فرشته نگهبان
فرامرز ملاحسین طهرانی
فرشتگان نگهبان جزء دسته ای از ارواح هستند که به بخشی از تکامل روحی خود در رابطه با شناخت ذات احدیت و شناخت از تواناییها و مکارم روحی و ذاتی خویش نائل آمده اند.
درواقع فرشتگان نگهبان همان ارواح نگهبان هستند. زیرا آنها فرشته نیستند اما به تعبیر همگان به فرشته نگهبان معروف گشته اند. فرشتگان نگهبان بر وظایف تکوینی که برعهده اشان هست ماموریت دارند تا مجری نامه اعمال و همینطور نگهبان یکی از افرادی باشند که در یکی از کرات مادی و ازجمله سیاره زمین درگیرودار یک حیات و زندگی بسته و دربند مشغول آزمون های سخت دنیایی هستند. از آنجاکه جهان فیزیکی پر از موانع و خطرات مادی فراوانی است که ممکن است تاثیرات مخربی بر جسم مادی و کالبد فیزیکی داشته باشد و ازآنجاکه روح در همین کالبد فیزیکی محبوس است، پس فرشته نگهبان هرکس موظف است تا خطرات و صدمات ناشی از وسایل، ادوات و تصادمات را تا زمان مرگ طبیعی از کالبد مادی که میزبان یک روح است دور کند.
وظیفه فرشتگان نگهبان این است که نظاره گر اعمال و رفتار و گفتار و اندیشه هایی باشد که از جنبه شخصی خارج شده و تاثیرات آن به افراد دیگر جامعه اعم از خانواده و دوست و آشنا و سایر مردمان سود و یا ضرر می رساند. آنجایی که یک انسان مشغول رتق و فتق امورشخصی خود است روح نگهبان نظارتی بر کار وی ندارد، اما در مناسبات اجتماعی و گروهی در ابعاد اقتصادی و هنری و علمی و غیره ارواح نگهبان ناظر بر اعمال و ثبت این اعمال در حافظه زمان مربوط به رخداد اینگونه اعمال می باشند و حتی اشاره یک دست و یا اعضا صورت و ادای یک حرف از نگاه تیزبین فرشته نگهبان دور نمی ماند.
و اما همانطور که اشاره شد، روح نگهبان، فرشته نیست بلکه یک روح معمولی اما مومن و درستکاری است که می بایست در ادامه مسیر تکامل روحی خویش، وظیفه ای را که از سوی دستگاه الهی به عهده اش گذاشته اند را انجام دهد. وظیفه حراست و نگهبانی از یک روحی که او هم در مسیر هدف تکاملی اش به زمین فرستاده شده است و یک روح بهشتی که معمولا روحی است که در طبقات دوم تا پنجم بهشت ساکن است ماموریت می یابد که علاوه بر آنکه در بهشت الهی از نعمات و برکات الهی بهره مند می شود، با بسط و گسترش آگاهی خویش به کرات مادی، همواره در معیت یک روح در کالبد انسانی باشد.
ماموریت فرشتگان نگهبان از هنگام جنینی آغاز می شود. یعنی اگر قرار باشد روحی بهشتی فرشته نگهبان فردی شود، از دوره جنینی این فرد، ماموریتش آغاز می شود و اتصال موجی قدرتمندی شبیه بند ناف از فرشته نگهبان به جنین برقرار می گردد. یعنی یک جنین علاوه بر آنکه یک بند ناف مادی از مادر به وی وصل می باشد، از فرشته نگهبانش نیز یک بند ناف موجی به او وصل می شود تا ازطریق این رشته نامرئی موجی، تمام حرکات، رفتارها، احساسات و عواطف انسان تا زمانی که رشد کرده و بزرگ شود و زمان مرگش فرا می رسد تحت نظر روح نگهبانش باشد.
انتخاب روح نگهبان برای هر فرد توسط خداوند و یا بهتر است بگوییم دستگاه الهی صورت می گیرد و موارد استثنایی به تقاضای یک روح بهشتی، اجازه نگهبانی یک فرد زمینی به آن روح داده می شود. اما در اکثر موارد برخی ارواح بهشتی که بعنوان روح نگهبان انتخاب می شوند، موظفند نگهبانی فردی را برعهده بگیرند که دستگاه الهی تعیین کرده است و این دسته از ارواح حق مخالفت با آن را ندارند.
ارواح نگهبان معمولا از نوع ارواح بسیار عالی نیستند، بکله یک روح بهشتی هستند که امیدوارند روزی به طبقات بالاتر جهان روح رحلت نمایند و به همین خاطر در انجام وظایف و تکالیفی که در جهانهای روحی برعهده ایشان است و ازجمله وظیفه نگهبانی از یک انسان، نهایت دقت و امانتداری را در انجام این رسالت به خرج می دهند و هرگز تابع احساس و عواطف نمی شوند و دستورات الهی را که در دفتر سرنوشت فرد مورد حمایت خویش دارند را مو به مو اجرا می کنند. بعد از خداوند تنها روحی که می داند در دفتر سرنوشت انسان چه چیزی نوشته شده است، فرشته نگهبان اوست. ازجمله تمام وقایع و اتفاقاتی که در زندگی هر فرد قرار است در آینده رخ دهد و همچنین زمان دقیق مرگ انسان را فرشته نگهبان وی می داند و در هنگام قبض روح، فرشته نگهبان هر فرد جزء رسولان مرگ در معیت فرشته مرگ شاهد و ناظر قبض روح انسان خواهد بود.
ازجمله وظایف فرشته نگهبان پیشگیری از حوادث و اتفاقاتی است که ممکن است انسان را زودتر از موعد مقرر به مرگ نزدیک کند و اگر زمان مرگ و قبض روح انسانی نرسیده باشد، فرشته نگهبان مانع از رخ دادن آن می شود و به سرعت با تاثیرگذاری عقل بر ماده، تمام پتانسیل قوای مادی را در اثرگذاری بر کالبد مادی انسان، بی خاصیت و بی تاثیر می کند.
این کمک ها در حفظ جان انسان ازسوی فرشته نگهبان می تواند بطور مستقیم و معجزه آسا باشد و یا می تواند این کمکها با واسطه یک وسیله، ابزار یا دارو و یا انسانی دیگر باشد. بطور مثال در کمکهای بی واسطه و مستقیم، در بدترین تصادفات و پیشامدها، فرشته نگهبان این قدرت را دارد که با حضور و تاثیرگذاری موجی خویش، مانع از صدمه دیدگی جدی برای انسان شود و در اثرگذاری با واسطه نیز فرشته نگهبان با تاثیرگذاری قوای عقلانی بالایی که دارد، بر وسایل و ادوات مانند دارو و یا رایحه ای خوش و یا لیوانی آب، اثر شفادهی بگذارد و یا با تلقین فکری بر ذهن فردی دیگر، او را مجاب به کمک به انسانی دیگر نماید تا از کمین خطر رهایی یابد.
البته فرشته نگهبان این کمکها را نه به خاطر غلبه عواطف و احساسات بلکه بخاطر آنکه هنوز زمان و موعد مرگ و یا پیشامد خطرناکی برای انسان در آن زمان در دفتر سرنوشت وی ثبت نشده انجام می دهد، وگرنه اگر در دفتر سرنوشت شخصی قرار باشد مثلا در سن معینی حادثه یا تصادفی که منجر به آسیب دیدگی جدی و یا حتی نقص عضو برای وی شود و این اتفاق حتما می بایست رخ دهد، فرشته نگهبان تمام سدها و موانعی را که ممکن است این اتفاق را به تعویق بیندازد و یا اصلا از بین ببرد را از سر راه برمی دارد تا آن اتفاق و حادثه برای کالبد فیزیکی انسان به وقوع بپیوندد ، زیرا از اول قرار بوده تا روح در این مرحله از عمر زمینی اش، این پیشامد ناگوار را تجربه کند تا به مدارج بالاتری از شناخت و معرفت که حاصل تحمل درد و رنج است نائل آید.
معمولا فرشته نگهبان انسان، کمتر مترصد ارتباط مستقیم با روح تحت حمایت خویش است و ارتباط مدیومی یک انسان با فرشته نگهبانش بسیار بسیار به ندرت اتفاق می افتد، زیرا تکلیف و وظیفه فرشته نگهبان چیزی غیر از برقراری چنین ارتباط هایی است که معمولا انسانها با ارواح حامی خویش و یا سایر ارواح دارند. فرشته نگهبان یک مامور گوش به فرمان دستگاه الهی است و دفتر سرنوشت ما در دست اوست. او نمی تواند و اصلا نمی بایست در مسیری قرار گیرد که فعالیت های رسمی او را تحت الشعاع قرار دهد که اگر چنین شود برای او امتیازمنفی را درپی خواهد داشت.
حتی اگر روح نگهبان شخصی از اقوام نزدیک وی مثل پدر وی تعیین شده باشد باز هم آن روح نگهبان در انجام وظایف الهی خویش به هیچ عنوان تابع عواطف و احساسات پدر و فرزندی نخواهد شد و مانع از حدوث اتفاقات و پیشامدهای ناگوار در زندگی فرزندش نخواهد شد.
روح نگهبان به وسیله یک طناب یا ریسمان نامرئی به انسان از زمان جنینی وصل می باشد و هر زمان که انسان دچار هیجانات و التهابات ناشی از رخدادهای خوب و یا بد زندگی بشود، بلافاصله فرشته نگهبان از ارتعاش موجی که به وی دست می دهد در محل حادثه و پیشامد حاضر شده و وظیفه خود را در جهت حفظ و یا رفع وضعت موجود به نحو احسن انجام می دهد. یعنی اگر قرارباشد آن پیشامد بطور کامل برای انسان رخ دهد، هیچ عکس العملی فرشته نگهبان از خودش نشان نمی دهد و اگر آن پیشامد جزء بلاهایی است که نباید صدمه ای به انسان بزند، اثرات تخریبیو مضر آن را به کلی از انسان زائل می کند.
باید گفت بعد از خداوند، نزدیک ترین روح به انسان، فرشته یا روح نگهبان اوست. این روح بزرگوار همواره در تمامی مراحل زندگی همراه و همگام با ماست و اگرچه هیچگاه عواطف و احساسات خود را در رابطه تنگاتنگی که با ما دارد دخیل نمی کند، اما مهر و عطوفتی فراوان نسبت به ما دارد. درست مثل مادری که علیرغم علاقه فراوانی که به فرزندش دارد اما در مواقعی که مجبور باشد، دارویی تلخ را برای درمان به فرزندش می خوراند و حتی گاه مجبور می شود برای تربیت صحیح فرزندش، او را تحت تعلیمات سخت آموزشی و تربیتی برای مدتی به آموزشگاه هایی بفرستد که دارای مربیانی سختگیر هستند.
فرشته نگهبان به محض قبض روح انسانی که تحت تکلفش بوده، به پایان ماموریت خویش می رسد و به همین خاطر امتیازات مثبت فراوانی از دستگاه الهی کسب می کند. اما در مواردی هم برخی ارواح نگهبان موفق به پایان ماموریت خویش نمی شوند و در میانه های عمر زمینی یک انسان، جایشان را به فرشته نگهبان دیگری می دهند. یعنی یک انسان ممکن است در طول عمر، دو روح نگهبان داشته باشد، البته نه بطور همزمان بلکه روح نگهبانش ازسوی دستگاه الهی تعویض می گردد.
اینکه دلیل این امر چیست، باید گفت در مواردی ممکن است یک فرشته نگهبان ظرفیت و طاقت ادامه فعالیت نگهبانی از روح تحت حمایتش را نداشته باشد و در تحریک و تهییج و هدایت او به سوی رسیدن به نقطه اوج که تقدیر طولی اوست توانایی کافی رانداشته باشد، پس ازسوی خداوند، روحی دیگر که توانایی و تجانس روحی بیشتری با روح فرد زمینی دارد برای نگهبانی وی برگزیده می شود و اینجاست که تغییر و تحول محسوسی در زندگی انسان رخ می دهد که در نزد همگان خیلی نمود دارد و حتی تعجب همگان را باعث می شود. مثلا یک انسانی در میانه های زندگی زمینی خویش تغییر رفتار می دهد و اصلا انسانی دیگر می شود و خیلی از کارهای گذشته اش را کنار می گذارد و خلاصه دچار تحولات روحی و روانی زیادی می شود که در نزد همگان محسوس است. از دیدگاه علم روحی این تغییر رفتار و حالت به خاطر آن بوده که آن فرد در تقدیری برایش قرار است رقم بخورد حتما می بایست با توجه به درجات تکاملی اش، پیشرفت داشته باشد نه عقبگرد و یکی از وظایف فرشتگان نگهبان هم این است که انسان را به طور نامحسوس به آن تقدیر و قضای الهی که در شان این دوره از زندگانی اش هست ترغیب و هدایت نماید و این بستگی به ظرفیت تاثیرگذاری فرشته نگهبان بر فرد دارد و اگر این ظرفیت در نزد فرشته نگهبان کافی نباشد، با صلاحدید دستگاه الهی جای وی با یک روح بهشتی دیگر تعویض می گردد و این تغییر موجی همگون باعث می شود تا انسان با هدایت فرشته نگهبان جدید خود مسیر ترقی را سریع تر طی کند و تغییرات موجی را در وجود خویش در حد کمال و تمام شاهد باشد.
گفتیم که بعد از خداوند نزدیک ترین روح به انسان، فرشته نگهبان اوست و این نزدیکی و قرابت بدون آنکه خود متوجه آن باشیم، ما را درگیر یک حس عاطفی زیبا با فرشته نگهبانمان می کند و پس از قبض روح اتفاقا آشناترین چهره ای که ما شاهدش خواهیم بود، همین فرشته نگهبانمان می باشد که آنجا دیگر این روح بزرگوار مجبور نیست که بر عواطفش سرپوش بگذارد بلکه ما را همچون روحی آزاد از قفس به آغوش به آغوش خواهد کشید و ما نیز لحظاتی عاشقانه و عاطفی را در فضایی مملو از نور و گرما و آگاهی در آغوش آن بزرگوار تجربه خواهیم کرد.