قدرت های مدیومی و مقدمات کتابت با ارواح
فرامرز ملاحسین طهرانی
قدرتهای مدیومی در همه موجودات زنده عالم اعم از انسان، حیوان و گیاهان وجود دارد. موجودات ذیروح بواسطه برخورداری از نعمت سیالات روحی که منشعب از روح اعظم کائنات است، قادر به درک امواج محیط و فرامحیطی با استفاده از قدرت مدیومی خویش میباشند.
گیاهان با آنکه برخوردار از سیالات ضعیف روحی نسبت به حیوانات و انسانها هستند، اما به محض تغییرات جوی و دمای محیطی و یا برهم خوردن تعادل زیستیاشان به هر دلیلی، واکنش نشان داده و در رشد و نمو آنها تاثیرات منفی و یا مثبتی برجای میگذارد.
گیاهان خوب میفهمند که هر زمان شرایط محیطی و عوامل نگهدارنده نظم و پرورش آنها از قبیل نور، صدا، داروهای آفتکش و دیگر شرایط زیستی مهیا باشد، قادر به تغییر وضعیت خود بوده و نسبت به آن واکنش نشان میدهند. برخی از گیاهان قرنهاست که با شرایط محیطی خود را وفق دادهاند و در وضعیت گوناگون و با شرایط جوی که مختص جغرافیای محل زیست آنها میباشد منطبق گشتهاند.
در مناطق حاره و دشتهای خشک و سوزان، گیاهان این نواحی با کمترین بهرهمندی از آب و خاک مساعد، به حیات خود ادامه میدهند و با تکامل اندامهای گیاهی خود، حداکثر تلاش را در جذب آب از رطوبت هوا به کار میبندند که برگهای سوزنی شکل این گیاهان از عوامل جذب رطوبت هوا میباشد. در مناطق سردسیر و پر از آب نیز گیاهان این نواحی، منطبق با شرایط طبیعی جغرافیایی آن محیط، به تکامل رسیده و ادامه حیات میدهند.
ادامه مطلب ...
آدرس کانال تلگرام ما masnaviarvah@
ارتباط با ضمیر ناخودآگاه در خواب
بخش کوتاهی از کتاب شناخت و تقویت قدرتهای مدیومی
فرامرز ملاحسین طهرانی
از آنجا که ضمیر ناخودآگاه عالم و دانا به وقایع دور و نزدیک گذشته و آینده می باشد، درصورت درخواست مکرر شما از آن، تحت شرایطی خاص، قبل از وقوع رویدادهای تاثیرگذار در زندگی تان، پالس ها و علامت هایی را برای شما ارسال می کند که فقط خود شما واقف از آن کدها و رمزها خواهید شد، و معنا و مفاهیم آن را متوجه خواهید فهمید.
در زمان خواب ضمیر ناخودآگاه مثل یک موجود یخ زده که بر اثر گرمای آفتاب به حرکت درمی آید و یخ هایش آب می شود، به حرکت و جنب و جوش درآمده و تمام اطلاعات و آرشیوهای ذخیره شده از گذشته تا آینده را در دسترس روح قرار می دهد که متاسفانه در این هنگامه گرانبها اکثر مردمان در خواب هستند و ضمیر آگاهانشان بر اثر خواب آلودگی و رخوت از همراهی با ضمیر ناخودآگاه محروم است. اگر سطح هشیاری ضمیر آگاه ما در زمان خواب حتی به اندازه نیمی از آن بیدار باشد به رمز و رازهای بی شماری از خلقت و کائنات و علوم مختلف دسترسی خواهد یافت.
اشخاص آینده نگر و پیشگو زمان خوابی کوتاه اما باکیفیت نسبت به سایر مردم دارند. پیشگویان مثل اکثر مردم در زمان بیداری ذهن و فکر و وقت گرانبهای خود را درگیر ماجراهای بیفایده و درگیری های بی مورد با مظاهر ماده و ماده گرایی نمی کنند و تقریبا در بیداری هم اکثر اوقات در تمرکز و تفکر به عالم غیب مشغولند.
چنین اشخاصی در زمان خواب به همان اندازه دارای سطحی از آگاهی هستند که در زمان بیداری نسبت به پدیده های ماورایی هشیار میباشند. شخصی که بیشتر وقت خود را صرف امور بیهوده ازقبیل بازیهای کامپیوتری و سرگرمیهای دنیای مجازی و مجالست با مردمی که مثل خود وی هزاران درگیری و مشغله فکری دارند و همچنین افراط در خورد و خوراک و تفریحات کاذب میکند و روان و جسم خود را فرسوده و ضایع میسازد چگونه میتواند از کسالت و خستگی روح و روان در عالم خواب خودداری نماید. چنین شخصی بااین همه دغدغه ذهنی و خواب آلودگی به محض خوابیدن به کما رفته و تا بیداری از هیچ یک از اشارات و الهاماتی که در طول خواب به وی می شود، محروم میماند.
ادامه مطلب ...
بنام روح اعظم کائنات
میراث درگذشتگان
فرامرز ملاحسین تهرانی
چند روز قبل ایمیلی به دستم رسید که نویسنده آن از من سوال کرده بود که آیا می تواند یک کتاب مقدس را به قبر یکی از عزیزانش که به تازگی درگذشته است انتقال دهد. ایشان در توضیح خواسته اش نوشته بود که عزیز درگذشته وی در زمان زنده بودنش، به طور شفاهی به اقوام نزدیکش گوشزد کرده بود هنگامی که از دنیا می رود کتاب مقدسی را که او همیشه به همراه داشته را به هنگام دفن، در کنار جسد وی قرار دهند. این دوست عزیز در ادامه نوشته اند که بعد از آنکه این پدر گرامی از دنیا رفتند به خاطر فراموشی، ما این وصیت متوفی را به جا نیاوردیم و بعد از چند روز که از دفن وی گذشت تازه متوجه این غفلت خود شدیم، تا اینکه بعد از مدتی، روح این عزیز شبی به خواب یکی از نزدیکانمان آمد و از این بابت از همه ما گله و شکایت کرده و ا ز ما خواستند که این وصیت ایشان را حتما به جا بیاوریم.
ادامه مطلب ...
خاطرات مدیوم ها/قسمت نهم
رویای صادقه
خاطره خانم ضیایی
چند روز قبل یک خانمی برایم این خاطره را فرستادند که مناسب دانستم تا آن را در این صفحه انتشار دهم. البته درج خاطرات شما عزیزان به معنی آن نیست که تمام مطالب آن مورد تایید من می باشد، لذا نکاتی آموزنده در این خاطره وجود داشت که حیفم آمد آن را نشر ندهم. پس با هم خاطره خانم ضیایی را می خوانیم.
چند روز قبل با دخترم حرفم شد و به او برای صدمین بار گوشزد کردم که با سر و وضعی بهتر بیرون برود، اما او گوشش بدهکار نیست. با آنکه دختری تحصیلکرده و سر به راه و من از هر لحاظی به او اطمینان دارم اما متاسفانه نوع پوشش و آرایشی که دارد، مرا آزار می دهد. بارها به او گفته ام که مردم از ظاهر هر انسانی نسبت به درونیات وی قضاوت می کنند، و شرایط امروزی جامعه ما طوری نیست که یک زن یا دختر با اعتقاداتی که مردم ما دارند، با این سر و وضع و آرایش به خیابانها برود. اما متاسفانه او گوشش بدهکار نیست و کار خودش را می کند و می گوید که نسبت به این نوع پوشش و آرایش علاقه دارد و نمی تواند به یکباره ظاهر خودش را تغییر دهد. چند روز قبل نشستم به گذشته ها فکر کردم و خوب می دانستم که این سرنوشتی که دچارش شده ام از کجا نشات گرفته است. با آنکه می دانم طاهره دختر بسیار خوب و پاکی است اما نوع حرکات و رفتار او درست شبیه یکی از زنان همسایه ماست که 20 سال قبل در محله قبلی ما زندگی می کرد که بهتر است داستانش را برایتان بگویم.
ادامه مطلب ...
انواع هیپنوتیزم
پاسخ به سوالات
قسمت چهاردهم
فرامرز ملاحسین تهرانی
سوال اول از خانم زهرا...
کمکم کنید فامیل بدی دارم از روح علیه من کمک می گیرن کارامو خراب می کنن می خواستم به من بگویید چطور خودم رو برای ارواح ناشناس کنم تا نتوانند علیه من اقدام کنند.
پاسخ: من جن گیر و نه مامور مقابله با ارواح شرور هستم. خواهش من از دوستان و علاقمندان این است که اگر سوالی درباره علوم روحی دارند اقدام به ارسال پیام کنند و گرنه من نه غیب گو هستم و نه دارای اوراد و طلسم جادوی سیاه. پرداختن به این مسایل سطحی و برخاسته از ذهن درگیر با اوهام و خیالات و یا نیروهای منفی ذهنی، باعث وقوع چالش های ناگوار و غیرقابل پیش بینی در حیات معنوی انسان می شود.
ادامه مطلب ...
خاطرات مدیوم ها / قسمت هشتم
مادرانه
فرامرز ملاحسین تهرانی
نامه زیر از یک خانمی با نام مستعار م.ضیایی به دستم رسید که با کمی ویرایش تقدیم شما می کنم.
...
سلام بر شما و همه خوانندگانی که قرار است این مطلب را مطالعه کنند. من زنی چهل وپنج ساله هستم که شش سال قبل فرزند عزیزم آرش را از دست دادم. من صاحب دو فرزند بودم که آرش پسر بزرگم بود و خواهرش مینا که پنج سال از آرش کوچکتر بود دومین فرزند من است. من هیجده ساله بودم که آرش را به دنیا آوردم به همین خاطر وقتی آرش بزرگ شد به علت تفاوت سنی کم و همینطور قد و قامت و ورزیدگی آرش، مردم اصلا فکر نمی کردند که ما دو نفر، مادر و فرزند باشیم. پسر عزیزم به علت سلامت نفس و ورزش منظم، از هر حیث کامل و بی نقص بود. زیبایی چهره و حسن خٌلق وی زبانزد دوست و آشنا بود.
ادامه مطلب ...بازتاب نشر کتاب الکترونیکی
خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا ...
بعد از پنج روز از نشر کتاب الکترونیکی خاطرات یک روح از لحظه قبض جان تا رسیدن به منزلگاه ابدی ایمیلهای محبت آمیزی به دستم رسیده که مناسب دانستم در اینجا بخشی از آنها را به نظر شما برسانم. زیرا ممکن است پاسخ هایی به این عزیزان داده باشم که مورد استفاده شما نیز قرار بگیرد.
خانم ش.م.ت
با سلام و درود خدا بر آن مدیوم بزرگوار که حامل این الهامات و کشف و شهود روحانی بودند و همینطور به شما که اینقدر زیبا آن همه اوراق را تصحیح و دوباره نویسی کرده اید. شاید باورتان نشود اما در این چند روزه سه بار این کتاب الکترونیکی را خوانده ام و هربار همان طراوت و تازگی و شور و حال به من دست می دهد. من تا به حال چنین کتابی درباره موضوعات ماورالطبیعه و عالم ارواح نخوانده بودم و مرتبه این نوشته های درج شده در کتاب شما فکر نمی کنم در حد این جهان فیزیکی باشد. این کتاب دنیایی برای من می ارزد. دستتان درد نکند.
پاسخ: ممنون از شما خانم بزرگوار که این همه مرا مورد لطف و مرحمت قرار دادید. همانگونه که گفتید این کتاب ازآنجا که تماما منبعث از الهامات و کشف و شهود یکی از مدیومها و اولیاالله است، دارای موج و خاصیت بهجت آوری است که با هر بار خواندن آن دریچه ای از معارف ربانی به روی خواننده باز می گردد و درنهایت منجر به تقویت قدرتهای مدیومی در شخص میگردد. انشاالله که شما نیز در این زمینه موفق باشید.
ادامه مطلب ...
خاطرات مدیومها / قسمت ششم
درباره کتاب خاطرات یک روح از
لحظه قبض جان تا...
فرامرز ملاحسین تهرانی
دو سال پیش نزدیک سحر خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم که در دشت سرسبزی که از یک سو به سلسله کوههای بلند منتهی می شد و از سوی دیگر تا چشم کار می کرد دشت و زمین همواری بود که هیچ انتها و پایانی نداشت، خود را در آن محیط رویایی یکه و تنها دیدم. طبق تجارب قبلی، دانستم که دارم خواب می بینم، پس ابتدا نگاهی به دوروبرم انداختم و از رایحه معطر گلهای صحرایی و پاکی که در فضا موج می زد، نفس عمیقی کشیدم. سبکبال و رها به سوی دامنه کوه پرواز کردم و در کمرکش کوهساران خانه کوچک و زیبایی را در زمینی مسطح مشاهده کردم. آن خانه تنها خانه آن سرزمین پهناور با کوهستانهایش بود. در ابتدای محوطه بیرونی خانه مزاری ساده با سنگی از جنس مرمر وجود داشت که نام و مشخصات و زمان وفات صاحب قبر بر روی آن حک شده بود، وقتی نام صاحب قبر را خواندم دیدم این شخص دردنیا اصلا معروف و شناخته شده نیست و پیش خودم حدس زدم که صاحب این قبر باید شخص مهمی در دستگاه الهی و عوالم روحی باشد.فاتحه ای برایش خواندم و نگاهی به خانه انداختم تا ببینم نشانه هایی از حضور کسی یا کسانی در آن می بینم یا نه. اما به قدری محیط ساکت و آرام بود که صدای نفس های خودم را و حتی محیط پیرامون تختخوابم را در دنیا می شنیدم. باز هم نگاهی به قبر انداختم و از صاحب قبر خواستم تا مرا راهنمایی کند. ناگهان در خانه باز شد و مردی بلندقامت با پیراهنی سفید و ردایی قهوه ای از آن خارج گردید. ایشان ریش کوتاهی بر صورت و چهره ای باوقار و جدی داشتند. به او سلام کردم و ایشان مرا دعوت به خانه اش کرد.
ادامه مطلب ...کتاب الکترونیکی
اثر: فرامرز ملاحسین طهرانی
اشعار کتاب: ف.م.طهرانی (ناجی)
236 صفحه
قیمت: 20000 تومان